فصل اول

قسمت هشتم – چه کسی سالاد مرا جا به جا کرد؟

قسمت هشتم – نگاهی به مناقشه موافقین و مخالفین گیاهخواری شروع کردن روز خود با خوردن میوه به این معنی است که به احتمال زیاد در میانه‌ی روز کسل نخواهید شد. صبحانه‌های سنتی مانند نان تست و مربا، کربوهیدرات‌های تصفیه‌شده یا غذاهای حیوانی چرب برای سیستم گوارش بدن شما سنگین‌تر و زیان آورتر هستند. به […]

قسمت هشتم – چه کسی سالاد مرا جا به جا کرد؟ بیشتر بخوانید »

قسمت هفتم – شکارچیان شب (قسمت سوم نفرین ماه)

قسمت سوم از سه گانه نفرین ماه شکارچی در اعماق جنگل پیش می‌رفت. او به تجربه می‌دانست که بدون وجود نور خورشید و زمانی که تمام طبیعت در خواب فرورفته،  شکار راحت‌تری خواهد داشت. تازه تیرش را به چله‌ی کمان گذاشته بود که متوجه شد در جنگل تنها نیست. گرگی را دید که در فاصله‌ای

قسمت هفتم – شکارچیان شب (قسمت سوم نفرین ماه) بیشتر بخوانید »

قاتلین مهتابی (قسمت دوم نفرین ماه)

قمت دوم از سه گانه نفرین ماه میامی، سال ۱۹۶۰ کارگاه کوپر از ماشین پیاده شد و به سمت نوارهای زردرنگی رفت که محدوده‌ی صحنه‌ی جرم را مشخص می‌کردند. تجمع ماموران پلیس و پزشکی قانونی باعث شد که کوپر در نگاه اول نتواند چیزی را که در مرکز صحنه‌ی جرم قرار داشت ببیند. جسد زن

قاتلین مهتابی (قسمت دوم نفرین ماه) بیشتر بخوانید »

قسمت پنجم – در پوست گرگ (قسمت اول نفرین ماه)

قسمت اول از سه‌گانه نفرین ماه شبی به دنبال غذا به جنگل رفتم. آنجا، موجودی اثیری بر من ظاهر شد و زمانی که درماندگی مرا برای پیداکردن اندکی خوراک دید، گفت که باید کودکان را شکار کرده و گوشت آن‌ها را بخورم. زمانی که از این خواستهٔ او امتناع کردم، آن روح، مرهمی به من

قسمت پنجم – در پوست گرگ (قسمت اول نفرین ماه) بیشتر بخوانید »

قسمت سوم و چهارم-  مردی درون مرکز

 سال  1965 – یعنی حدود 20 سال بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در پایان جنگ جهانی؛ رابرت اوپنهایمر توی یه مصاحبه‌ای در حالی که نگاهش رو به پایین دوخته و چشمانش تر شده بود. در توصیف لحظات اولیه بعد از انفجار اولین بمب هسته‌ای این جملات را به زبان آورد: – ما می‌دونستیم

قسمت سوم و چهارم-  مردی درون مرکز بیشتر بخوانید »

قسمت دوم –  برزخ گمشدگان

خوآن عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و نگاهی به بادبان‌هایی انداخت که ساعت‌ها بود ساکن ایستاده بودند. یک بار دیگر بابت این که راهی این سفر اکتشافی شده بود به خودش لعنت فرستاد. می‌توانست کنار خانواده‌اش باشد؛ ولی در غرب اقیانوس اطلس شمالی گرفتار شده بود. کریستف کلمب، رهبر گروه اکتشافی کمی جلوتر ایستاده بود و

قسمت دوم –  برزخ گمشدگان بیشتر بخوانید »

قسمت اول – فضانوردان باستانی

هنری لُوت جوان عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و به گروه اکتشافی همراهش و وسایلشان نگاهی انداخت. سال ۱۹۳۸ بود و هوا، در فلات جنوب شرقیِ الجزایر، بسیار گرم. هنری در تلاش بود در مقابل حرکات کودکانه دوستش کلنل برنانس، بدخلقی نکند. برنانس او را قانع کرده بود که به سمت این غار در گوشه‌ی

قسمت اول – فضانوردان باستانی بیشتر بخوانید »

قسمت صفر – فیل در تاریکی

سلام. اینجا فیلکسته. اپیزود صفر، در آستانه تابستان ۱۴۰۲، دورانی که همه ما خیلی سخت داریم تلاش می‌کنیم هرجور شده با حالی خوب زندگی کنیم.داستان فیل در تاریکی مولوی را احتمالا شنیده باشید. داستان فیلی که توی یه اتاق تاریک ایستاده و مردمی که به عمرشون فیل رو ندیدن با دست زدن به بخشی از

قسمت صفر – فیل در تاریکی بیشتر بخوانید »