قسمت هشتم – چه کسی سالاد مرا جا به جا کرد؟

قسمت هشتم – نگاهی به مناقشه موافقین و مخالفین گیاهخواری

شروع کردن روز خود با خوردن میوه به این معنی است که به احتمال زیاد در میانه‌ی روز کسل نخواهید شد. صبحانه‌های سنتی مانند نان تست و مربا، کربوهیدرات‌های تصفیه‌شده یا غذاهای حیوانی چرب برای سیستم گوارش بدن شما سنگین‌تر و زیان آورتر هستند. به این معنی که بدن شما مقدار زیادی انرژی صرف می‌کند تا آن غذاها را تجزیه و مواد مغذی را از آن‌ها استخراج کند. از طرف دیگر میوه‌ها بسیار سریع هضم می‌شوند، به این معنی که در طول روز بیشتر انرژی شما می‌تواند به جای هضم غذا صرف انجام کارهای شما بشود.

  • بخشی از حرف‌های ژانا سامسونووا، بلاگر غذای وگان، در کپشن یکی از پست‌های اینستاگرام او

سلام. به اپیزود هشتم فیل‌کست خوش اومدید. من شیرین شاطرزاده هستم و به نمایندگی از تیم فیلکست قراره میزبان شما در این اپیزود باشم. فیل‌کست یه پادکست علمیه که البته قرار نیست شبیه پادکست‌های علمی دیگه باشه. قراره اینجا داستان‌های عجیبی بشنویم که ذهن‌مون رو قلقلک میده، و بعد با تابوندن نور علم روی داستان زوایای تاریک اون رو روشن کنیم.

خب حالتون چطوره؟ طبق برنامه‌ریزی ما این اپیزود قراره نیمه‌ی دوم اسفند ماه منتشر بشه پس پیشاپیش باید بگم که نوروزتون مبارک. امیدوارم سال جدید رو به خوبی و خوشی شروع کنید. به مناسبت شروع سال جدید فیلکست یه سورپرایز براتون داره که بعد از پایان داستان این اپیزود اعلامش می‌کنم. پس این اپیزود رو حتماً حتماً تا آخر بشنوید!

اما برسیم به توضیحات این اپیزود. موضوع درباره‌ی گیاهخواری و وگانیسم هستش. دلیل انتخابش این بوده که چند سالیه یک ترند جهانی برای گرایش به رژیم‌های غذایی گیاه-محور شروع شده که ایران هم ازش عقب نمونده. شبکه‌های اجتماعی و اینترنت پره از تبلیغات برای این رژیم غذایی ولی کمتر کسی میره سراغ این که این حرف‌ها رو صحت‌سنجی کنه. بنابراین ما توی فیلکست تصمیم گرفتیم این کار رو انجام بدیم و یک بار برای همیشه ببینیم رژیم‌های غذایی گیاهی تا چه حد مفید یا حتی مضر هستن.

ولی پیش از شروع داستان باید یه disclaimer یا همون ادعای سلب مسئولیت بکنم:

اولاً زمانی که درباره‌ی گیاهخواری صحبت می‌کنیم، درباره‌ی کسایی صحبت می‌کنیم که حق انتخاب بین انواع رژیم‌های غذایی رو داشتن و به انتخاب خودشون تصمیم گرفتن گوشت و در مواردی سایر محصولات حیوانی رو مصرف نکنن. کسایی که به دلایل اقتصادی یا شرایط پزشکی بسیار حاد مجبور به گرفتن رژیم‌های سفت و سخت هستن در این دسته نمی‌گنجن.

دوما باید یادتون باشه که ما فقط فکت‌ها رو میگیم و در نهایت تصمیمگیری درباره‌ی نوع غذایی که می‌خورید به عهده‌ی شماست. هدف ما اینه که اگر قصد دارید گیاهخوار یا وگان بشید، بدونید دارید چه مسیری رو پیش می‌گیرید تا خدای نکرده به سلامت خودتون صدمه نزنید. وگرنه این که تاپینگ سالاد سزار شما مرغ باشه یا فلافل، یا شیری که می‌خورید شیر گاو باشه یا بادام، مطلقاً به هیچکس جز خودتون ارتباطی نداره و کسی حق نداره در انتخاب غذایی شما دخالت کنه.

نکته‌ی آخر: تلفظ صحیح وگان، ویگن هستش. ولی توی فارسی ما ویگن خواننده رو داریم که ذهن شنونده رو سمت خودش می‌بره و وسط فارسی حرف زدن هم ویگن گفتن به نظرم خوش آهنگ نمی‌شد. برای همین من این کلمه رو در ادامه وگن یا وگان تلفظ می‌کنم.

خب دیگه، توضیحات تموم شد و بریم که داستان اپیزود رو شروع کنیم…

ما انسان‌ها به عنوان موجوداتی همه‌چیزخوار تکامل پیدا کردیم. فرم دندون‌های ما به شکلیه که هم برای خوردن گوشت و هم سبزیجات مناسب باشه. این حرف رو برای سیستم گوارشی‌مون هم میشه زد که چیزی بین سیستم گوارش گیاهخوارها و گوشت‌خوارهاست.

ولی سیستم گوارشی ما تنها عامل تعیین‌کننده‌ی غذای ما نیست. نقش فرهنگ و اجتماع و مذهب هم این وسط مهمه. در کل ما انسان‌ها در زمان‌هایی که حق انتخاب داشته باشیم، الزاماً رژیم غذایی‌مون رو براساس فیزیولوژی بدنمون تعیین نمی‌کنیم بلکه فاکتورهای اجتماعی و البته سلیقه‌ای رو این وسط دخیل می‌دونیم.

یکی از این فرهنگ‌های غذایی که چندین قرنه همراه ما بوده، گیاهخواریه. خیلی‌ها فکر می‌کنن گیاهخواری یک رژیم غذایی مد روز و ترنده که یک جایی بالاخره از مد می‌افته، ولی این رژیم غذایی خیلی خیلی قدیمیه هرچند تا مدت زیادی، فقط در شرق رواج داشته.

روایت میشه که بودا گیاهخوار بوده و پیروانش هم گیاهخوار شدن. هند از همون زمان تعداد زیادی گیاهخوار داشته و هنوز هم اگر به هند برید اکثر غذاهایی که باهاشون مواجه میشید، غذاهای گیاهی هستن.

اما بودا و بودایی‌ها تنها گیاهخوارهای شاخص تاریخ نبودن. فیثاغورس هم گیاهخوار بوده و جالبه بدونید رژیم غذایی به اون چیزی که این روزها بهش وگانیسم گفته میشه نزدیک‌تر بوده تا رژیم‌های گیاهخواری معمولی که فقط گوشت رو حذف می‌کنن.

از این چند مورد که بگذریم، گیاهخواری تا قرن‌ها در همین سمت کره‌ی زمین متمرکز بوده. در غرب یعنی آمریکا و اروپا، خیلی تک و توک بودن کسایی که گوشت رو از غذاشون حذف کنن و این افراد معدود هم عضو فرقه‌های مذهبی افراطی بودن. البته اینم باید در نظر بگیریم که زمانی که از گذشته حرف می‌زنیم باید در نظر داشته باشیم که عموم مردم به گوشت دسترسی نداشتن، و به عبارتی خیلی اون حق انتخاب بین غذاهای گوشتی و گیاهی رو نداشتن که بخوان رژیم غذایی خاصی رو انتخاب کنن.

تا اینجای تاریخ اگر کسی رژیم غذایی خاصی رو انتخاب می‌کرد بیشتر به دلایل اخلاقی و مذهبی بود ولی کم‌کم سروکله‌ی افرادی پیدا شد که دلایل پزشکی برای این کار میاوردن. یکی از این افراد پزشکی بوده به اسم ویلیام لمب. لمب معتقد بود که رژیم‌های غذایی گیاه‌محور سالم‌تر هستن چون بیماری‌ها رو از اعماق بدن به سطح پوست میارن و به این ترتیب بیماری رو از بدن دفع می‌کنن. همچنین می‌گفت که بهترین غذاها برای انسان، غذاییه که مستقیم از زمین به دست اومده باشه و به این ترتیب خوردن گوشت، لبنیات و تخم مرغ رو مناسب نمی‌دونست. خودش یک رژیم غذایی کاملاً گیاهی رو برای چند سال پیش گرفت و گزارش کرد که با رژیم گیاهی کمتر خسته میشه،  نیاز کمتری به مصرف مستقیم آب داره و در کل انرژیش بیشتره. روی افراد دیگه هم این رژیم رو مطالعه کرد و گزارش داد که اگر افراد بیماری صعب‌العلاج نداشته باشن، غذاهای گیاهی بهشون کمک می‌کنه.

در کنار لمب افراد دیگه‌ای هم وجود داشتن که به نظرشون غذاهای گیاهی می‌تونستن بیماری‌های مختلف رو شفا بدن. نظراتشون رو می‌تونید در کتاب the ethics of diet بخونید که تاریخ‌نگاری به اسم هاوارد ویلیامز در سال ۱۸۸۳ نوشته و در اون نظرات اخلاقی درباره‌ی رژیم‌های غذایی رو از ابتدای تاریخ تا همون زمان نوشته شدن کتاب بررسی کرده. کتاب جالبیه اگه حوصله‌ی خوندنش رو داشته باشید و ما هم حتماً فایلش رو در اختیارتون قرار می‌دیم.

اما گیاهخواری و وگانیسم به عنوان یک جنبش و یک فلسفه‌ی زندگی در غرب، از قرن بیستم شروع میشه. داستانش برمی‌گرده به سال ۱۹۴۴ و شخصی بریتانیایی به اسم دانلد واتسون که خودش و همسرش دوروتی و یه تعدادی از دوستاشون گیاهخوار بودن. یک روز دانلد جلسه‌ای رو با حضور همسرش و پنج نفر از دوستای گیاهخوارشون برگزار می‌کنه و درباره‌ی مزایای حذف تخم مرغ و لبنیات از برنامه‌ی غذاییش میگه. در اون زمان در حدود ۴۰ درصد از لبنیات بریتانیا عامل بیماری سل وجود داشت و دانلد واتسون هم از همین موضوع به نفع رژیم غذایی پیشنهادیش استفاده می‌کنه و میگه که یک رژیم کاملاً گیاهی می‌تونه از مصرف غذاهای آلوده و ابتلا به بیماری جلوگیری کنه. این هفت نفر، یعنی دانلد، همسرش دوروتی و اون پنج تا کشاورز محلی که دوستاشون بودن، میشن اولین وگان‌های رسمی تاریخ و اون جلسه هم میشه اولین جلسه‌ی رسمی جنبش و فلسفه‌ی وگانیسم.

در همین جلسه این افراد تصمیم میگیرن برای خودشون اسم بذارن چون خودشون رو گیاهخوار یا vegetarian نمی‌دونستن. در نهایت عبارت vegan انتخاب میشه که از بخش‌های اول و آخر وجترین درست شده. دلیل انتخابشون هم این بوده که خودشون رو ابتدا و انتهای گیاهخواری می‌دونستن.

دانلد و دوستاش شروع به ترویج سبک غذایی جدیدشون می‌کنن و کم‌کم یک مجله‌ی محلی هم با همین موضوع منتشر میکنن. توی همین مجلسه دانلد مقاله‌ای می‌نویسه و توضیح میده که vegan رو اصلاً باید چجوری باید تلفظ کرد چون خیلی‌ها veejen تلفظش می‌کردن.

یک سال بعد یعنی ۱۹۴۵، شخصی به اسم لزلی کراس که خودش عضو انجمن وگانیسم بوده، اشاره می‌کنه که انجمن تعریف وگانیسم رو مشخص نکرده و به عبارتی انجمن تا اون زمان چارچوب خاصی نداره و به این ترتیب اولین تعریف رسمی از وگانیسم هم مطرح میشه.

وگانیسم برپایه‌ی اصل رهایی حیوان از استثمار بنا شده و هدفش پایان دادن به استفاده از حیوانات توسط انسان برای تولید غذا، کالا، شکار، زنده‌گیری و سایر استفاده‌هاییه که شامل بهره‌برداری انسان از زندگی حیوانات می‌شده.

طی چند دهه انجمن وگانیسم ابتدا به عنوان یک انجمن خیریه ثبت رسمی میشه و هم تعریفش تغییر می‌کنه. طبق گفته‌ی سایت vegansociety، تعریفی که الان از وگانیسم وجود داره برمی‌گرده به سال ۱۹۸۸ و از اون زمان تغییر چندانی نکرده. این تعریف رو باهم می‌شنویم:

فلسفه و شیوه‌ای از زندگی که می‌کوشد تا جایی که امکان دارد و عملی باشد، همه گونه‌های استثمار و ظلم به حیوانات برای غذا، پوشاک یا هر هدف دیگری را کنار بگذارد. و با گسترش، توسعه و استفاده از روش‌های جایگزین استفاده از حیوانات را به نفع انسان، حیوانات و محیط زیست ترویج کند.

بالاخره به زمان حال می‌رسیم. در حال حاضر انواع رژیم‌های غذایی وجود دارن که بعضی‌هاشون کاملاً گیاهی هستن، بعضی‌ها رژیم‌های همه‌چیز خواری هستن و یه تعدادی هم بین این دو قرار دارن. بیش از ده مدل رژیم گیاهخواری و وگانی وجود داره. مثلاً لاکتو وجترین‌ها، گیاهخوارهایی هستن که تخم مرغ نمی‌خورن ولی لبنیات مصرف می‌کنن. اُوو وجترین‌ها برعکسن یعنی تخم مرغ می‌خورن ولی لبنیات رو مصرف نمی‌کنن. پولوتاریَن‌ها فقط گوشت پرندگان رو مصرف می‌کنن، گروه دیگه‌ای فقط غذاهای دریایی می‌خورن و در نهایت راو وگان‌ها رو داریم که میشه گفت اکستریم‌ترین نوع وگانیسم رو در پیش می‌گیرن و فقط میوه، سبزی و دانه‌های خام رو می‌خورن[1] .

اینجا شاید این سوال همیشگی پیش بیاد که گیاهخوارها و وگان‌ها دقیقاً چی می‌خورن؟ و چرا این سبک زندگی رو انتخاب کردن؟

برای جواب دادن بهش، اولین پیشنهاد ما اینه که اپیزود گیاهخوارهای رادیو مرز رو بشنوید که با چند وجترین و وگن مصاحبه کرده. طبعاً این افراد نماینده‌ی تمام وگن‌های دنیا نیستن ولی گوش دادن به حرف‌هاشون یه تصویر کلی از دلایل گرایش به این رژیم غذایی به شما میده.

به طور کلی، انگیزه‌های گرایش پیدا کردن به رژیم‌های غذایی گیاه‌محور رو میشه به سه دسته تقسیم کرد. این انگیزه‌ها علاوه بر انتخاب نوع رژیم غذایی روی سبک زندگی افراد هم تاثیر مستقیمی می‌ذارن و یه جورایی زیرشاخه‌های اصلی وگانیسم رو ایجاد می‌کنن.

انگیزه‌ی اول که اصلاً وگانیسم به خاطرش ایجاد شده، دلایل اخلاقیه. به کسایی که به این خاطر وگان میشن، ethical vegan یا وگان اخلاقی گفته میشه. این افراد معتقدن از حیوانات به هیچ وجه نباید استفاده‌ی ابزاری کرد و فعالیت‌هایی مثل دامداری و مرغداری صنعتی رو ظلم در حق حیوانات می‌دونن. وگان‌های اخلاقی تقریباً هیچ محصول حیوانی‌ای مصرف نمیکنن، یعنی حتی ممکنه عسل هم نخورن، لباس‌هایی که مستقیم از حیوانات درست شده باشه مثل لباس چرم، خز و حتی پشم رو نمی‌پوشن، به تفریحاتی مثل اسب دوانی و سیرک نمیرن و حتی در جاهایی که از حیوانات استفاده‌ی ابزاری بشه کار نمی‌کنن.

انگیزه‌ی دوم محافظت از محیط زیست هستش که باعث ایجاد environmental veganها میشه. این افراد هم محصولات حیوانی مصرف نمی‌کنن ولی هدفشون حفظ محیط زیسته بنابراین ممکنه مثلاً لباس پشمی بپوشن. در عوض یه سری کارهای دیگه رو نمی‌کنن مثلاً تا حد امکان با دوچرخه و وسایل حمل و نقل عمومی رفت و آمد میکنن.

انگیزه‌ی آخر هم سلامتی هستش که دسته‌ی dietry veganها رو شکل میده. کسایی که به دلیل سلامتی به وگانیسم رو میارن ممکنه ماشین شخصی سوار بشن و هر نوع لباسی بپوشن ولی به خاطر سلامت بدنشون وگان میشن.

در نهایت باید بدونید که یک وگان یا گیاهخوار ممکنه هر سه‌ی این انگیزه‌ها رو داشته باشه یا به مرور به دستشون بیاره. مثلاً اولش به خاطر سلامتی وگان بشه، بعداً به خاطر محیط زیست استفاده از ماشین شخصی رو هم کنار بذاره.

سه دلیل اصلی که باعث میشه مردم رژیم‌های همه‌چیزخواری رو رها کنن و به گیاهخواری و وگانیسم متمایل بشن، یه وجه مشترک دارن: این که همگی رژیم‌های گیاه محور رو رژیم برتر و بهتر از همه لحاظ معرفی می‌کنن. خودمونیم دیگه، کیه که اگه بشنوه یک رژیم غذایی هم برای سلامتی خوبه، هم باعث میشه به حیوانات آسیبی نرسه و هم کره‌ی زمین رو نجات میده، دلش نخواد موقتاً هم که شده امتحانش کنه؟

ولی عقل حکم می‌کنه زمانی که پای رژیم‌های غذایی وسط میاد، یکم احتیاط کنیم و سعی کنیم ببینیم پشت این تصویر خوش آب و رنگ چیز دیگه‌ای هم قایم شده یا نه.

رژیم‌های گیاهی یک سری مزایای اثبات‌شده دارن که شما هر مقاله‌ای رو با هر دیدگاهی که باز کنید، توی همون پاراگراف اینتروداکشن بهش برمی‌خورید. از جمله مهم‌ترین تاثیرهاش که خیلی‌ها رو ترغیب می‌کنه، تاثیرش روی کاهش وزنه. این مورد به خصوص برای افرادی که obesity یا همون اضافه وزن دارن مهم میشه. مورد بعدی، مزایای این رژیم‌ها برای بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ئه و ثابت شده که افزایش مصرف سبزیجات برای هردوی این موارد اثر مثبت داره. سلامت پوست و سلامت دستگاه گوارش از مزایای بعدیه که توی بعضی از تحقیقات بهشون اشاره شده.

اما رژیم‌های غذایی گیاه‌محور با وجود تمام مزایاشون، یک مسئله‌ی مهم دارن. غذاهای گیاهی یا بهتر بگم غیرحیوانی، تعدادی از ترکیب‌های ضروری مورد نیاز برای بدن ما رو ندارن یا اگر این مواد رو داشته باشن، ساختارشون به شکلیه که جذبش برای بدن ما سخته.

مهم‌ترین ترکیبی که محصولات گیاهی فاقدش هستن، ویتامین ب ۱۲ئه. ترکیبی که در گوشت قرمز و سفید و لبنیات وجود داره و برای سلامت سلول‌های عصبی و خونی ما ضروریه. کمبود این ویتامین باعث علائم مختلفی از جمله ضعف و خستگی و اختلالات عصبی و خلقی مختلف میشه. از طرف دیگه، بحث کمبود موادی مثل آهن و کلسیم مطرحه. این ترکیب‌ها در غذاهای گیاهی هم وجود دارن اما اصطلاحاً bioavaiability یا فراهمی زیستی اون‌ها پایینه، یعنی ساختار غذاهای گیاهی به شکلیه که باعث میشه آهن یا کلسیم درون اونا به شکل کامل توسط بدن ما جذب نشه.

برای بررسی دقیق‌تر سراغ دو مقاله هم رفتیم. اولین مقاله  اسمش هست the effect of plant based diets on the body and brain که سال ۲۰۱۹ در نیچر منتشر شده. مقاله سیستماتیک ریویو هستش یعنی اومده مقاله‌های قبل از خودش رو که حول همین موضوع نوشته شدن بررسی کرده تا آثار رژیم‌های گیاهی رو بر بدن بررسی کنه. مواردی که تا به اینجا ذکر کردیم توی این مقاله اومده و علاوه بر اون نویسنده‌ها اشاره کردن که رژیم‌های گیاهخواری باعث تاثیر کوتاه مدت روی وزن، سطح گلوکز و انسولین در بدن میشن. واژه‌ی کوتاه مدت از اینجا میاد که تمام پژوهش‌های انجام‌شده که در این مقاله بررسی شدن، نمونه‌های آماریشون رو در بازه‌های زمانی ۳ تا ۲۴ ماهه بررسی کردن و نمیشه درباره‌ی تاثیر مثبت این رژیم غذایی رو بدن بعد از این بازه‌ی زمانی نظری داد.

موضوع دیگه‌ای که توی همین مقاله بهش رسیدن به ارتباط بین بروز علائم افسردگی و گیاهخواری می‌پردازه و یکی از عواملش رو کمبود ویتامین ب ۱۲ می‌دونه. در نهایت میگه که تاثیر رژیم‌های گیاهخواری بر مغز و سلامت روان جای بحث داره و باید بیشتر بررسی بشه و توصیه می‌کنه که گیاهخوارها مکمل‌هایی مثل مکمل‌های ب۱۲ رو مصرف کنن.

عنوان مقاله‌ی دوم هست influence of the vegan, vegetarian and omnivore diet on the oral health status in adults. سال ۲۰۲۳ در نیچر منتشر شده و مجدداً سیستماتیک ریویوئه و علاوه بر اون متا آنالیز هستش. متا آنالیز که روش آماریه که نتایج پژوهش‌های آماری حول یک موضوع خاص رو می‌تونه باهم ترکیب کنه. توی مقاله اومدن سلامت دهان و دندان رو بین افرادی که رژیم‌های غذایی متفاوت داشتن بررسی کردن و متوجه شدن کسانی که گیاهخوارن، لثه‌های سالم‌تری دارن و کمتر مستعد خونریزی لثه موقع معاینه هستن ولی در مقابل، ساییدگی لثه و افتادن کامل دندان‌ها در این افراد نسبت به همه چیز خوارها بیشتره.

خطرات رژیم‌های گیاهی افراطی شوخی نیست و در مواردی می‌تونه حتی منجر به مرگ بشه. مثل اتفاقی که برای ژانا سامسونووا افتاد.

ژانا متولد کازان روسیه بود و در تایلند زندگی می‌کرد. از یک جایی به بعد تصمیم گرفت raw vegan بشه و تجربیاتش رو با بقیه هم به اشتراک بذاره. ژانا در رژیم غذاییش فقط میوه، دانه‌های خوراکی، اسموتی و آبمیوه رو لحاظ می‌کرد و حتی آب خالی هم نمی‌خورد. علاوه بر تمام این‌ها، ژانا یک پیج اینستاگرام افتتاح کرد و رسپی‌های راو وگان خودش رو در اون به اشتراک گذاشت. پیجش نسبتاً پرطرفدار بود و عکس غذاهایی که می‌ذاشت هم خیلی خوش آب و رنگ بودن در حدی که شما حتی اگه گیاهخوار نبودید هم به خوردنشون ترغیب می‌شدید. دائم از مزایای وگانیسم می‌گفت و همه رو ترغیب می‌کرد تا این رژیم غذایی رو امتحان کنن.

ولی در واقعیت همه چیز خوش و آب رنگ نبود. بعد از شش سال بلاگری و رژیم غذایی خیلی سخت، ژانا کم‌کم مریض شد. دوستانش می‌گفتن که بسیار ضعیف و لاغر شد و غدد لنفاویش ورم کردن. اطرافیان ژانا تلاش کردن اون رو راضی کنن به دکتر مراجعه کنه ولی ژانا قبول نمی‌کرد و حاضر هم نبود رژیم غذاییش رو تغییر بده.

ژانا در نهایت در ۲۱ جولای ۲۰۲۳ فوت کرد. به گفته‌ی مادرش به یک بیماری عفونی شبیه وبا دچار شده بود و رژیم غذایی خاصش شرایطش رو بدتر هم می‌کرد. علت فوتش هرگز به شکل رسمی مطرح نشد ولی شواهد نشون میده که ژانا به دلیل یک رژیم غذایی بسیار اکستریم، دچار سوتغذیه شده بوده و در نهایت از ضعف سیستم ایمنی بدنش به خاطر تغذیه‌ی نامناسب از دنیا رفته.

فالوورهای ژانا پیش از مرگش حدود ۱۶ کا بودن و در حال حاضر اکانتش که هنوز فعاله، بیش از ۴۰ کا فالوور داره. به عبارتی مرگ ژانا و دلیل اون خیلی تاثیرگذارتر از سبک زندگی‌ای بود که اونقدر تبلیغش رو می‌کرد.

آخرین پست اینستاگرام ژانا به چند روز پیش از مرگش برمی‌گرده. ژانا عکس یک میوه‌ی دوریان رو پست کرده که یکی از میوه‌های خاص استوایی با بوی عجیب و نسبتاً ناخوشاینده. توی کپشن نوشته:

دوباره آن زمان شگفت‌انگیز از سال یعنی فصل دوریان در تایلند فرا رسیده! بیدار شوید و دوریان تازه را بو کنید!

سرانجام غم‌انگیز ژانا به ما نشون میده که چرا باید در انتخاب رژیم‌های گیاهی احتیاط کنیم و مراقب باشیم که بدنمون مواد مغذی لازم رو دریافت کنه. اما چی میشه اگه انتخاب رژیم غذاییمون فقط به خاطر سلامتی نباشه بلکه به خاطر محیط زیست و سیاره‌مون بخوایم این کار رو انجام بدیم؟ این سوال ما رو به دومین انگیزه برای وگانیسم یعنی محافظت از محیط زیست می‌رسونه.

مشخص شده که نقش غذایی که ما می‌خوریم در تولید مقدار گازهای گلخانه‌ای و در نتیجه تغییرات اقلیمی و گرمایش زمین مهمه. برای درک کردن بهتر این موضوع چندتا عدد و رقم رو از سایت ourworldindata باهم مرور می‌کنیم.

از بین تمام فعالیت‌هایی که ما انجام میدیم و منجر به تولید گازهای گلخانه‌ای میشه، سهم تولید خوراکی حدود ۲۶ درصده. سهمی که غذا در این وسط داره خودش به چند بخش تقسیم میشه و حدود یک سومش به دامداری و شیلات و یک چهارم به کشاورزی اختصاص داره. در نگاه اول شاید تفاوت سهم کشاورزی و دامداری در ایجاد گاز گلخانه‌ای خیلی زیاد نباشه ولی زمانی که از کشاورزی صحبت می‌کنیم، اون رو باید به دو بخش کشاورزی برای تامین غذای انسان و کشاورزی برای تامین غذای دام و طیور تقسیم کرد و جالبه بدونید سهم گازهای گلخانه‌ای برای تولید غذای دام تقریباً دوبرابر کشاورزی برای تولید غذای انسانه. به طور کلی تولید گوشت مخصوصاً گوشت قرمز نقش مهمی در محیط زیست داره و همین باعث شده که خیلی از فعال‌های محیط زیست روی حذف گوشت قرمز از برنامه‌ی غذایی انسان‌های کل جهان تبلیغ کنن. برآورد میشه که اگه دامداری تا ۱۵ سال آینده به طور کامل حذف بشه، مقدار گاز کربن دی اکسید تولید شده تا سال ۲۱۰۰ حدود ۶۸٪ کاهش پیدا می‌کنه و این یک خبر بسیار خوب برای اکوسیستم سیاره‌ی ماست.

ولی باز هم داستان به این سادگی نیست. حذف دامداری و پرورش طیور و شیلات جنبه‌های اقتصادی، اجتماعی و محیط زیستی خیلی جدی داره. به عنوان مثال مقاله‌ای در سال ۲۰۲۲ در مجله‌ی agriculture منتشر شده که عنوانش هست: what if the world went vegan? که تاثیر همه جانبه‌ی آینده‌ای رو بررسی کرده که همه در اون وگان شده باشن. این مقاله به آثار مثبت این اتفاق اشاره می‌کنه ولی خیلی جدی درباره‌ی خطرهای احتمالی هم هشدار میده.

یکی از این خطرها کمبود آبه. کشاورزی با هدف تامین صد در صد غذای انسان‌ها نیاز به آب فراوونی داره که برای تامینش نمیشه فقط چشم به راه بارون موند. خطر بعدی درباره‌ی استفاده‌ی بیش از حد کود هستش که می‌تونه به آلودگی منابع آب و خاک منجر بشه. از طرفی حذف کامل دام و گسترش زمین‌های کشاورزی می‌تونه به کاهش تنوع زیستی در کل سیاره‌ی زمین منجر بشه. و در نهایت، افزایش تعداد زمین‌های زراعی به معنی کاهش تعداد منابع محیط زیستیه که خودش می‌تونه باعث کاهش تولید ناخالص ملی یا GDP در تمام کشورها بشه.

و اما می‌رسیم به آخرین و شاید مهم‌ترین بحث درباره‌ی وگانیسم یعنی اخلاقیات. وگان‌ها و گیاهخوارهای اخلاقی یک موضوع مهم رو مطرح می‌کنن که قوی‌ترین احساسات افراد رو درگیر می‌کنه. این که چطور ما می‌تونیم برای شکم خودمون، باعث زجر و درد حیوانات دیگه بشیم؟ مثلاً چطور می‌تونیم گوشت بخوریم در حالی که روزانه هزاران گاو و گوسفند رو سر می‌برن یا چطور تخم مرغ بخوریم در حالی که مرغ‌ها هر روز مجبور به تخم‌گذاری میشن و مجبور میشن درد بکشن؟

این موضوع که فلسفه‌ی اصلی وگانیسم هم هستش ما رو در مقابل یک پرسش مهم اخلاقی و فلسفی قرار میده: ما تا چه حد حق داریم برای زندگی خودمون باعث زجر و درد کشیدن سایر جانوران بشیم؟

برای جواب دادن به این سوال اولین قدم اینه که کمی از احساسات فاصله بگیریم و سعی کنیم موضوع رو از یک دیدگاه منطقی‌تر ببینیم. به هر حال ما برای زنده موندن و زندگی کردن در دنیای مدرن امروز نیاز داریم از منابع اطرافمون استفاده کنیم و در حال حاضر حیوانات جزوی از این منابع محسوب میشن. وگانیسم میگه که چون حیوانات درد میکشن، ما اون‌ها رو به عنوان منبع خوراک و پوشاک کنار بگذاریم و کلاً هیچ استفاده‌ی ابزاری از اون‌ها نکنیم و تمرکزمون رو روی منابع گیاهی ببریم.

سوالی که اینجا مطرح میشه اینه که آیا گیاهان درد نمی‌کشن؟ این سوال در حال حاضر یک جواب آره یا نه‌ی قطعی نداره. گیاهان به بعضی محرک‌ها مثل بیرون کشیده شدن از خاک یا شکستن شاخ و برگ واکنش نشون میدن، اما سیستم عصبی و مغزی شبیه به انسان‌ها و جانوران ندارن که بتونن درد رو حس کنن. اینجا باید یک پرانتز باز کنم و به کتابی اشاره کنم که عنوانش هست mind if I order the cheese burger? نوشته‌ی شری کولب که در فارسی با عنوان «دوازده پرسش از گیاهخواران اخلاقی» ترجمه و منتشر شده. نویسنده‌ی کتاب خودش وگان هستش و در هر فصل کتاب به یکی از پرسش‌هایی پاسخ میده که همه چیز خوارها از وگان‌ها می‌پرسن. به عبارتی می‌خواد بگه به جای سوال کردن از وگان‌ها، بیاین این کتاب رو بخونید تا جوابتون رو بگیرید.

فصل اول کتاب هم روی همین موضوع درد کشیدن گیاهان تمرکز کرده. شری کولب میگه از نظر اخلاقی، کشتن گیاهان با کشتن جانوران متفاوته چون حیوانات درد می‌کشن و ما می‌تونیم درد کشیدنشون رو به چشم ببینیم ولی گیاهان هیچ دردی رو حس نمی‌کنن. در ادامه اضافه می‌کنه که اخلاقی بودن کشتن یک موجود زنده به این بستگی داره که اون موجود زنده چقدر تجربه‌ی زیسته‌ی واقعی در این جهان داشته. شری کولب همین موضوع رو با یک مثال بسط میده و بعد بحث رو می‌بنده.

مشکلی که من به شخصه با حرف‌های شری کولب داشتم، این بود که با وجود منطقی بودن حرف‌هاش، بحث رو ناقص رها کرده. چون حتی زمانی که ما کشاورزی می‌کنیم، به جانوران دیگه‌ای مثل جوندگان کوچک و حشرات آسیب می‌رسونیم و این موجودات حتی حشرات، برخلاف گیاهان درد رو حس می‌کنن[2] .

برای این که ببینیم آیا راهی وجود داره که ما بدون آسیب زدن به هیچ موجودی زندگی کنیم، ادامه‌ی گفت‌وگوی ما با؟؟؟ رو بشنویم.

جمع‌بندی حرف‌های کارشناس‌ها و نتایج چند تحقیق رو مرور کردیم. ولی در نهایت باید چه نتیجه‌ای بگیریم؟ کدوم رژیم غذایی به اون یکی برتری داره و ما برای سالم موندن خودمون و محیط اطرافمون باید کدوم رو انتخاب کنیم؟

در واقع هیچ برتری وجود نداره ولی چیزی که مشخصه اینه که تاکید بیش از حد چه روی تولید گوشت چه روی تولید گیاه،  احتمالاً نتیجه‌ی مطلوبی برای ما و بقیه‌ی موجودات زنده‌ی روی کره‌ی زمین نداشته باشه. ما اینجا قرار نیست به کسی پند اخلاقی بدیم که فلان چیز رو بخوره یا نخوره، ولی به عنوان یک پادکست علمی دوست داریم تاکید کنیم که تبلیغ کردن برای یک رژیم غذایی خاص بدون داشتن اطلاعات تخصصی کافی، کار صحیحی نیست و می‌تونه جون آدم‌ها رو به خطر بندازه. به صورت متقابل، ما هم وقتی پای سلامتی‌مون وسطه، نباید فقط اسیر تبلیغات بشیم و با درگیر شدن اولین لایه‌های احساسی، تصمیم بگیریم.

ژانا اولین کسی نبود که به خاطر سوتغذیه‌ی ناشی از رژیم‌های غیراستاندارد از دنیا می‌رفت. در سال ۲۰۲۲، شیلا اُلیری به خاطر مرگ پسر هجده ماهه‌اش اِزرا به زندان افتاد. شیلا وگن بود و همین رژیم غذایی را برای فرزندش نیز در پیش گرفته بود که همین موضوع منجر به مرگ او شد. این اپیزود تقدیم می‌شود به روح ازرا الیری، ژانا سامسونووا و سایر کسانی که به خاطر سوتغذیه جان باخته‌اند.

این اپیزود هشتم از پادکست فیلکست بود که شنیدید که آخرین قسمت از فصل اول این پادکست محسوب میشه. بله درست شنیدید، فصل اول به پایان رسیده ولی ما همچنان برای ادامه‌ی کار فیلکست اینجا هستیم. برای تعطیلات نوروز قراره چند ویژه اپیزود براتون منتشر کنیم، بعد یکی دو ماهی استراحت کنیم و در نهایت برای تولد یک سالگی فیلکست، با انرژی و کلی ایده‌های تازه برگردیم.

تنظیم متن و انتخاب موسیقی متن رو من شیرین شاطرزاده انجام دادم. ادیت و هماهنگی‌ها به عهده حسین خلیلی بوده. صدایی روایت‌های ابتدا و انتهای پادکست رو برامون خوند، صدای سعید جعفریه که در بخش ارتباطات و مارکتینگ پادکست به ما کمک می‌کنه. حامد پارساییان هم تازگیا به ما پیوسته و در تولید محتوای این قسمت نقش مهم و ویژه‌ای داشته.

در نهایت هم از کارشناسای برنامه تشکر می‌کنیم که برای تهیه‌ی این اپیزود به ما کمک کردن.

یادتون باشه که فیلکست پادکستیه برای افرادی که می‌خوان بیشتر و عمیق‌تر فکر کنن. تصمیم‌گیری نهایی درباره حرف‌هایی که زدیم به عهده شماست اما اگر کنجکاو هستید و می‌خواین بیشتر بدونید، پیشنهاد می‌کنم سری به منابعی که در متن توضیحات پادکست ذکر کردیم بزنید. در ضمن می‌تونید اینستاگرام فیلکست رو به آدرس Fillcast_ فالو کنید چون اونجا عکس‌ها و مطالب تکمیلی هم اپیزود رو قرار می‌دیم.

مرسی که تا اینجا همراه ما بودید. از خودتون مراقبت کنید و گوش به زنگ باشید، چون فیلکست خیلی زود توی عید نوروز با بیشتر از یک اپیزود جدید برمی‌گرده!


دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *